دسته
اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان چهارمحال و بختياري
ايران در يك نگاه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 137102
تعداد نوشته ها : 2
تعداد نظرات : 0

بام ایران

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 
يكي از اقوام كهن زيست و اصيل ايراني كه از ساليان دور تاكنون در فلات ايران و حاشيه زاگرس

 سكني گزيده قوم بختياري مي باشد.فرهنگ غني واصيل اين قوم از گذشته تا كنون بخاطر برخي

 ملاحظات سياسي و اجتماعي مورد بي مهري قرار گرفته و مهجور مانده است. قوم بختياري كه

 در برگيرنده جغرافيايي به وسعت چهار استان كشور(چهارمحال و بختياري، خوزستان ، لرستان ،

اصفهان) مي باشد اولين بار در زمان صفويان در اسناد مملكتي ازآن نام برده شده است. زبان و

لباس محلي بختياري بخاطر موقعيت جغرافيايي اين قوم (زاگرس مياني) كمتر در معرض تغيير

 وتخريب قرار گرفته است  . بنا به اظهار برخي كارشناسان لباس زنان بختياري نزديك ترين

شباهت را به لباس زنان ايران در دوره ساسانيان دارد. اما اين اصالت و قدمت لباس بختياري به

 زماني پيش از اين برمي گردد. چه بسا برخي صاحب نظران معتقدند كه نقوش لباس مردان

 بختياري برگرفته شده و گرافيكي از طرح معماري زيگورات چغارزنبيل مي باشد. اماآنچه مهم

است اينكه همه اين شواهد و نظرات دليلي بر آميختگي لباس بختياري با تاريخ ،فرهنگ و زبان

 اين قوم است و اينكه اين لباس جايگاهي ويژه در ميان مردمان اين قوم دارد و نه تنهاتاريخ

 مصرف نخواهد داشت بلكه قابليت عرضه به ساير نقاط ايران به عنوان يك لباس ملي را نيز

 داراست. قوم بختياري باجغرافيايي به وسعت 43000 كيلومترمربع مي تواند بازار وميداني جهت

عرضه اين لباس هاي محلي باشد. كه انتظار مي رود به علت آميختگي آن با فرهنگ مردم از

 استقبال فراواني برخوردار شود. زيرا تاكنون هيچگونه مرجع رسمي يا كارگاه تخصصي جهت

توليد و عرضه اين لباس وجود نداشته وآنچه نيز موجود است حاصل دسترنج و زحمت عده اي

 بافنده به شكل پراكنده وسنتي  مي باشد كه نسل اين هنرمندان زحمت كش نيز سالها به فراموشي

سپرده شده است .  كه اين خود معلول عوامل زيادي از جمله وجود مد هاي گوناگوني است كه به

 طور غير منطقي در كل جامعه گسترش پيداكرده وبه مرور جايگزين لباس محلي وملي ايران شده

 است. لباس بختياري اين قابليت راداراست كه همانگونه كه ساليان طولاني ماندگار ي واصالت

 خود را حفظ كرده است  با اندكي تغيير و ايجاد تنوع نيازهاي پوشاك جامعه را تأمين نمايدو

 اصطلاحا ً به روز گردد. اين لباس براي تمام لحظات زندگي انسان داراي طرحهاي متنوعي است.

بطور مثال لباس كار ، لباس مراسم شادي ، لباس مراسم سوگواري و...  وبطور كلي براي هر

 صنف و هرگروه سني لباس مختص به خود را تدارك ديده است. كه اين خود شامل تقسيم بنديهاي

مختلف و مشروحي مي باشد وهركدام توضيحات خاص خود را از جهت رنگ ، اندازه و طرح

 داراست. كه اهم آن شامل لباس مردانه ، لباس زنانه ،لباس بچگانه و لباس كار مي باشد.    

 
لباس مردان بختياري

 
اقلام وانواع اساسي لباس مردانه شامل يك تن پوش ( چوقا)، شلوار گشاد (تنبان دبيت)،كلاه و

 شال مي باشدكه بدين شرح مي باشند :

 

1- چوقا ( choqa)

 

 بالاپوش راسته وبدون آستيني است كه قد آن تا سرزانوست و جلو آن سرتاسر باز است. چوقا كه

 خطوط موازي به رنگ مشكي بر زمينه سفيد آن زيبايي خاصي به آن بخشيده است از كهن ترين

 لباس هاي اقوام ايراني است. در مورد خطوط مشكي روي چوقا وجه تسميه هاي متفاوتي رايج

 است. برخي به علت استفاده از دو رنگ سفيد و مشكي در آن مقدس بودن اين لباس و استفاده از

 آن در مراسم خاص و مذهبي را مطرح كرده اند.دو رنگ متضاد سفيد و مشكي مي تواند نماد

 ونمودي از حديث مكرر خير وشر ،خوب وبد و ... باشد. اين لباس كه مختص مردان است معمولا

 ً در مراسم رسمي پوشيده مي شود. جنس آن پشمي و اين لباس فاقد آستين مي باشد كه معمولا ًبر

 روي پيراهن احياناًكت و غيره ... پوشيده مي شود. همچنين مي دانيم فاقد آستين بودن بعضي از

 البسه در طول تاريخ خود نشانه و نمادي از تقدس و جنبه هاي روحاني است. چوقا تنها قطعه

لباسي است كه همه مردان ايل آن را مي پوشند . چوقا از پشم سفيد طبيعي و داراي خطوط عمودي

 مشكي است كه قبلا ً با نيل رنگ شده است. بختياريها براي بافتن بسياري از بافته از جمله چوقا

دستگاه بافندگي بزرگي به كار مي برند كه حالت افقي دارد (تمدار tamdar) و داراي يك رديف

«پيز» است.

 
  2 - شلوار گشاد (تنبان دبيت)
 

بختياريها شلوار گشاد و سياهي به تن مي كنند كه قسمت كمر آن تنگ و پاچه هاي آن آزاد و مواج

تا روي زمين است و آن را «تومبون دبيت» مي گويند. (شكل شماره 2) شلوار دبيت عموما ً در

جشن ها ،تشريفات محلي و اعياد پوشيده مي شود . وبطوركلي لباسي بزمي است و به گاه نبرد و

رزم آنرا به شكلي خاص به كمرگاه بسته و بوسيله پاپيچ هايي كه تا زير زانو را فرا مي گيرد در

 رزمايش هاي محلي كه ويژه جشنهاي عروسي است نمايشي رزمي از اين لباس به معرض ديد

قرار مي گيرد. دبيت داراي يك جيب بوده كه در كناره چپ قرار مي گيرد. بر بالاي كمرگاه دبيت كه

 عامدا ًعريض وچين خورده تعبيه مي گردد در واقع نقش كمربند را داراست. هرچند براي زيبايي

 بيشتر مردان بختياري به وفور از كمربندهاي پرنقش و نگار نيز استفاده مي كنند. گشادي پاچه

 هاي شلواردبيت بدان خاطراست پوشنده شلوار با تمأنينه و وزين قدم بردارد. كه خود وقاري را به

پوشنده لباس القاء مي كند. دبيت به علت پوشش آن به همراه چوقا و همچنين ايجاد يك توازن و

 تعادل بصري در رنگ مي بايست همواره به رنگ مشكي باشد كه پارجه آن نيز بايد مرغوب

ولخت باشد ه معروفترين ورايج ترين نوع پارچه آن در سنوات گذشته با آرم حاج علي اكبري

 ساخته شده در كارخانجات لندن معروف ومشهور است.براي دوختن شلوار دبيت عملا ً كمتر از

2.5  متر نمي تواند باشد.دوخت شلوار دبيت بوسيله چرخ خياطي و معمولا ًتوسط خياط هاي مجرب

انجام مي شود.

 
براي دوخت طول پارچه را به دو قسمت مساوي مي برند كه هركدام از آنها يك پاچه شلوار مي

شود. چهار قطعه كوچك نيز در خشتك آن قرار مي گيرد. مي توان جيبي هم طرف راست قرار

 داد . پاچه هاي آن را با يك درز دوخت مي توان بدست آورد وكار را با يك برگردان درانتهاي

 پاچه ها ، كه كم وبيش از نظر بلندي شلوار مهم است، ونيز با يك برگردان در كمر كه در سه

رديف ، آن را مي دوزند تمام مي كنند. از اين سه رديف ليفه، سه رديف كش عبور مي دهند. قبلا

 ًچينها در يك بند تنبان جمع مي شد كه دو سر بلند آن را در پهلو به هم گره مي زدند.    

                           

 3- كلاه بختياري (kola )
 

كلاه بختياري پوششي است از جنس نمد و به رنگ مشكي كه در اكثر مواقع از آن استفاده مي

كنند. كلاه خسروي نسبت به ديگر كلاه ها ي مشابه از ارتفاع و مرغوبيت بيشتري برخوردار است.

كه نوع قرار گرفتن آن بر سر خود نماد ونمود واكنش هاي فرد پوشنده است. هنگامي كه كلاه را

در انتهاي سرومايل به عقب  قرارمي دهند نشانه حركت است. هنگامي كه آنرا بربالاي پيشانيو

 بگونه اي كه پيشاني را بپوشاند قرار دهند نشانه ناراحتي يا سوگواري است. ودر مجالس كلاه

عموما ً به سمت چپ يا راست قرار مي گيرد . برقسمت سقف و فوقاني كلاه معمولا ًسه سوراخ به

 عنوان هواكش و جلوگيري از تعرق تعبيه مي كنند. گاه براي جلوگيري از چرك شدن و تعريق

 كلاه داخل آن را با پارچه اي كه به آستر معروف است مي پوشانند. در ساليان گذشته كلاه خوانين

غالبا ً سفيد وكلاه ديگران مشكي بوده است. امروزه دو نوع كلاه وجود دارد همانطور كه اشاره

 شد يكي كلاه خسروي و ديگري شب كلاه مي باشد (شكل شماره 3 ). كلاه خسروي كه سياه رنگ

 وبه شكل استوانه است و انتهاي آن اندكي بر آمده مي باشد و از ارتفاع آن نسبت به كلاههاي

قديمي به طور محسوس كاسته شده است(حدود 12 سانتيمتر). شب كلاه «شوكله shaw kola »

 رامردهاي جوان ،مجرد و اشخاص ديگر حين كار بر سر مي گذارند. اين كلاه از يك نمد ضخيمتر

ساخته مي شود كه معمولا ًرنگ آن قهوه اي روشن يا قهوه اي تيره است. شكل آن نيمكره و

 معمولا ًشكل سر را به خود مي گيرد. اين كلاهها سر را در مقابل سرما و آفتاب حفاظت مي كنند و

 چوپانها وقتي شبها در زير ستارگان آسمان مي خوابند سر را بر روي قطعه سنگي مي گذارند و با

 همين كلاه مي خوابند(اسم شب كلاه از همين جا آمده است). كلاه را معمولا ً از نمدمال كه

 صنعتگر ودر ساختن اجناس نمدي متخصص است خريداري مي كنند. كارگاهاي توليد كلاه نجف

آباد مشهورتر است. ضخامت كلاه بايد حدود 5 ميليمتر وجنس آن مرغوب و خيلي نرم باشد.

 
4  - شال بختياري

 
شال پارچه اي است از جنس لطيف شبيه حرير كه بعضا ً در بخشي از نواحي به شكل دستار

استفاده مي شود. معروفترين نوع شال در بختياري شال مسقطي است كه از مسقط عمان وارد مي

 شده است. رنگ شال سفيد و عموما ً سبز است كه نشانه اي از علاقه مردم بختياري به شريعت

اسلام است. سوگندخوردن به شال سبز در بختياري و همچنين تجلي آن در ابيات وترانه ها به

كرات وجود دارد به گونه اي كه در بعضي از ابيات فروختن شال امري مذموم و كريه قلمداد شده

 است. شال معمولا ً بر كمرگاه وبر روي چوقا بسته كه كمر بسته با شال نشانه آمدگي فيزيكي بوده

 وباز كردن آن نشانه فراقت از رزم يا بزم است. گاه در ابيات بختياري كمرگشاده نماد صلح وخلع

سلاح نيز مي باشد:

 

      عليـداد به لامـردون كـد گـشاده

                                           آرمون سي قمه سوزوموچه فاده

 

ترجمه: عليداد (يكي از پهلوانان بختياري) در مهمانخانه با كمري گشاده (بدون آمادگي رزمي)

 نشسته ودر حاليكه دوري از خنجر براي او تأسف بار است.

بطور معمول شال عبارت است از يك پارچه پنبه اي به طول 2.8 متر و عرض 1.6 متر،كه از به

هم دوختن دو نوار به طول 2.8 متر در 0.8 متر حاصل مي شود (شكل شماره 4). براي اينكه

 شال را ببندند، دونفر دوگوشه روبروي آن را مي گيرند و محكم مي كشند ودو گوشه اي را كه

 آزاد مانده است به طرف داخل لوله مي كنند، به اين ترتيب ، يك نوع سجاف بلند از پارچه به

 دست مي آيد كه ميان آن باد كرده است كه آن را به صورت حلزوني روي خود لوله مي كنند. سپس

 استفاده كننده از اين شال، بايستي اين شال  را چند دور به دور كمر خود بچرخاندو دو سر آن را

 گره بزند. بختياريها در چينهاي شال ، كه شكم و كمر را به بلندي حدود بيست سانتيمتر در بر

 گرفته است ،اشيائ مختلفي را مي گذارند كه هر روزه با خود حمل مي كنند.

قبلا ً شال را هميشه روي بالاپوش (قبا- چوقا) مي بستند. اين عمل امروزه فقط در موارد چوب

 بازي، كار و تمام مواردي ديده مي شود كه يقه ها و دامنهاي لباس به صورت آزاد ومواج

 هستندواحتمال بروزهرنوع خطري را براي صاحب آن فراهم كند انجام مي شود.                      

 
لباس زنان بختياري

 
پوشاك زنان بختياري برخلاف پوشاك مردانه، در طول زمان، تغييرات كمي را حداقل در شكل

 ظاهري و تركيب به خود پذيرفته است.همانطوركه پيش تر اشاره شد اينلباس قدمتي ديرينه داشته

 و از اصالت،راحتي، ظرافت ورنگارنگي بي بديلي برخورداراست.  پارچه هاي بكار رفته در لباس

 زنان بختياري با جمع شدن دركنارهم  يك پوشاك رنگارنگ،  متنوع وبسيار باوقار پديد آورده

 است. اين پارچه ها كه معمولا ًاز بازار خريداري مي شود اما اغلب توسط خود زنان بريده و

 دوخته مي شوند. نوع رنگ لباس مي تواند بيانگر اين موضوع باشد كه زني تازه ازدواج كرده

 است، يادر حال ازدواج كردن است. برخي اختلافات كوچك كه در پوشاك زنانه مي توا ن مشاهده

كرد، بيشتر به سليقه شخصي هر زن (بخصوص آنچه مربوط به رنگ ويا نقش هاي تزئيني پارچه

 است) ونيزبه موقعيت هاي خاص مربوط مي شود (عروسي، سوگواري ويا كار مخصوصي كه بايد

 انجام شود). بطوركلي اقلام وجزئيات اساسي لباس زنان بختياري عبارتنداز لچك ،مي نا ،پيراهن

(جوو)، تنبان زنانه،زير شلوار زنانه و...كه شرح هركدام به قرار ذيل است:

 
1- لچك( lachak)
 

زنان بختياري به گيسوان خود لچك مي بندند كه از يك نوار مخمل (معمولا ًسبز پررنگ يا اناري

و...) وداراي اندازه 40 سانتيمتر در 12 سانتيمتر مي باشد. لچك روي سر گوشها را مي پوشاند

 كه به آن يك پارچه از هرنوع دوخته شده است وتا پس گردن مي رسد. درون نوار با اين پارچه

 آستردوزي شده ولبه بيروني آن با قطعات كوچك شيشه اي (منجق و الماس نما) مزين شده

 است.كه اينها روي مخمل به شكل گلهايي دوخته شده اند.در گوشه هاي آزاد آن دو عدد بند دوخته

 شده است كه در زير چانه به هم گره مي خورد. معمولا ًيك بند بلند شبيه تسبيح به نام«بند

سوزن  band sizan » كه شامل انواع مهرهاي رنگي، سكه هاي قيمتي و... وبراي تزئين

 وزيبايي بيشتراست را توسط دو عدد سنجاق قفلي به دو گوشه لچك وصل مي كنند كه بصورت

 آويزان است.

        
 2 - مي نا ( meyna)

 
به لچك « مي نا meyna» وصل مي شود.توري است به طول 2 تا 5 متر و به عرض يك متر،

 از يك پارچه سبك (وبيشتراز پارچه هاي نايلوني) كم وبيش توري وشفاف با رنگ زنده. براي

 اينكه اين قطعه از لباس رادر محل خود قرار دهند، آن را با وسايلي  مثل سنجاق و غيره در جهت

 طول به پشت لچك مي بندند به نحوي كه قسمت تزئيني لچك بيرون بماند. سپس گوشه تور از

 جلو مي گذرد،شانه را مي پوشاند،از زير گلو ،رد مي شود كه سينه را پنهان كند و دور صورت را

 قاب مي كند، بدون اين كه آن را پنهان نمايد و در روي لچك پشت سر ثابت مي شود. قسمت بلند

 طول آن به طور آزاد و مواج در پشت مي ماند. غالبا ً زنهاي بختياري دسته كليد خودشان را به

 انتهاي گوشه « مي نا» مي بندند يا اين كه پول خودشان را در گوشه اين مي نا مي گذارند و گره

مي زنند كه روي سينه آويزان مي شود. در موقع آشپري، براي اينكه مي نا مزاحم كارشان نباشد

 ،آن را يا روي دوش مي اندازد ويا اين كه به دور گردن مي پيچانند.  دز سوگواريها و عزاداريها

 زنهاي بختياري به جاي لچك و مي نا از پارچه سياهي به طول 1 متر وعرض 0.75 متر استفاده

 مي كنند كه «كولوكي يا لاقه » نام دارد. اين پارچه از قطر تا مي شود وروي موها قرار مي گيرد.

دوگوشه اي كه تا شده و روي هم آمده است، درعقب سر قرا ر مي گيرد و دو گوشه ديگر مثل

روسري زير گلو به هم گره مي خورد. در اوقات عادي اين قسمت از لباس مي تواند براي محكمتر

 نگه داشتن مي نا ولچك به هنگام كار مورد استفاده قرار گيرد. براي انجام اين عمل همين

دستمال را لوله مي كنند وبه دور سر قرار مي دهند و دو گوشه آن را پشت سر گره مي زنند و

 اضافه ان را به صورت آزاد در پشت گردن رها مي كنند.

 
 3- پيراهن زنانه (جوو  jowa )

 
متداولترين الگوي پوشاك زنانه كه روي دوشها تكيه مي كند، يعني «جووjowa  » پيراهن بلندي

 است كه تا روي زانوها پائين مي آيد،داراي آستينهاي بلند و دوخت راسته است. كالبد اين پيراهن

از شش نوار عمودي (سه نوار جلو وسه نوار عقب) تشكيل شده است كه به آنها در دو كنار آن دو

مثلث شكافدار اضافه مي شود كه گشادي پائين پيراهن را بوجود مي آورد. در جلو آن شكافي

عمودي به طول 20 سانتي متر وجود دارد كه از يقه شروع مي شود و امكان شير دادن به كودك

 را فراهم مي آورد. طول آستين ها كه به تنه پيراهن متصل شده اند، با يك درز دوخت بسته شده

 اند و در مچها تنگ تر مي شوند(شكل شماره 5). زنهاي بختياري روي اين پيراهن جليقه اي

(جليزقه (jelizgeh مي پوشند كه به شكل جليقه هاي مردانه اروپايي است. دوخته شده آن را از بازار مي خرند و بيشتر جيبهايش مورد توجه است.  

  4 - شلوار زنانه ( تنبون زنونه )


دامن بلند وچين داري است كه «جوو» روي آن پوشيده مي شود كه از آن خيلي بلندتر است و شكل

 مشخص پوشاك زنانه بختياري را كامل مي كند. اين تنبون از پارچه اي به طول 8 تا 10 متر

 تشكيل شده، كه دو سر عرضي آن به هم آمده و با يك درز دوخته شده است. در بالا بند تنباني از

ليفه مي گذرد و فراخي آن را در كمر جمع، وپارچه را چين دار مي كند(شكل شماره 6). معمولا

 ًبراي دوختن «جوو» و «تنبون» از پارچه هاي پنبه اي محكم ونرم مثل كودري وچيت استفاده مي

شود. اما امروزه با تنوع نوع پارچه از جنس هاي ديگر نيز استفاده مي شود.رنگهاي مسلط

 عبارتند از آبي، سبز وقرمزو... اين پارچه ها يا ساده ويا گـلدارمي باشند و نقوشي از رنگهاي

 سنتي يا جديد ارائه مي دهند.  

 
      با توجه به آنچه در بالا گفته شد لباس محلي لري  بختياري به دليل دارا بودن بسياري از

 پارامترهاي هنري و زيباشناختي قابليت تغيير و تنوع پذيري را داراست. و حتي اين تغيير مي تواند

بدون دخالت در اصالت لباس سبب اقتصادي شدن وكم هزينه نمودن آن گردد. لباس بختياري اين

ظرفيت را داراست كه بتواند بسياري از تنوع سلايق و سنين مختلف را تحت پوشش قرار دهد. به

عنوان مثال مي توان با استفاده از يك پارچه با ضخامت كمتر ولطيف تر به جاي پشم ، چوقا را با

 قيمت مناسب و تنوع بيشتر عرضه كرد. همچنين مي توان با تغيير در نوع برش و ايجاد چين هاي

 بيشتر در شلوار زنانه آن را با قيمت نازل ارائه كرد. ويا با ايجاد تناسب ميان گشادي پاچه هاي

شلوار دبيت و طول آن براي افراد با قدهاي متفاوت شلواري متناسب و اندازه بدن شخص طراحي

 كرد . به طور كلي مي توان با ايجاد صدها تغيير وتنوع منطقي بدون از بين بردن استخوان بندي و

 شكل اساسي لباس آن را به لباسي فراگير و ملي تبديل كرد. و علاوه بر ايجاد زيبايي بيشتر از

 نظر اقتصادي نيز مقرون به صرفه باشد. در نهايت آنچه سبب ايجاد يك تحول درست مي شود

 حمايت و توجه جدي به مسائل فرهنگي از اين قبيل مي شود. اميد است مسئولين محترم با تامين

هزينه اولين گام طرح يعني پژوهش ما را در انجام آن ياري دهند.

جمعه هجدهم 9 1390

تالاب گندمان: تالاب گندمان به عنوان يكي از آبگيرهاي حوزه آبريز آق بلاغ با فاصله‌اي نه‌چندان دور از تالاب چغاخور قرار گرفته است، به طوري كه بخشي از خورجي تالاب چغاخور به اين تالاب سرآزير مي‌شود. پوشش دايمي آب اين تالاب در حدود 700 هكتار است. اطراف آن نيز همچون تالاب چغاخور پوشيده از مرغزاري زيباست كه معمولاً به عنوان مرتع غني براي چرا احشام استفاده مي‌شود. چشمه‌هاي اطراف تالاب علاوه بر آنكه مكان مناسبي براي گذران اوغات فراغت به شمار مي‌آيند، آب تالاب را نيز تامين مي‌كنند. از انواع پرندگان دايمي و مهاجري كه در تالاب شناسايي شده‌اند ميتوان به انواع مرغابي‌ها، كوكر و آنقوت اشاره كرد.

از امكانات ويژه تفريحي و ورزشي اطراف تالاب، پرورش و نگهداري اسب و همچنين سواركاري در مرغزار پيرامون تالاب استسنت پرورش اسب از زمانهاي بسيار دور در اين منطقه، بخصوص در بين قبايل بختياري معمول بوده و نژاد ويژه‌اي به وجود آورده است كه آميزه‌اي از نژاد بومي و عربي مي‌باشد.

جاذبه هاي طبيعي چهارمحال بختياري (1)
جمعه چهارم 9 1390
X